یادها و خاطره ها از بزرگمردان کرمانشاه
یادی از نامداران کرمانشاه

با سلامی دوباره دوستان عزیزم شرمنده که یک مدت براتون مطلب نگذاشتمولی قول میدم که جبران کنم از محبت عزیزانی هم که نظر میدن خیلی ممنونم.

قصد دارم تو این قسمت از خاطره های قدیمی های شهرمان براتون بنویسم خوشحال میشم که شما همکمک کنید.

اولین خاطره:

یکی از دوستان تعریف کرد که یک روز که علی آقا جاویدان بهش خبر داده بودن که چند تا ازجاهل های معروف اونوقت های تهران پشت سرش حرف زدن تک و تنها بدون اینکه کسی رو با خودش ببره عازم

پایتخت میشه چون پاتوق اونا جای مشخصی بودیکه و تنها میره تو کافه.البته ناگفته نماند که بزرگانی

مثل برادران سوهانی(مرحوم عموحشمت واقایدالله) هم خبردار میشن میرن تو اون کافه و البته دونفر

از جوانترها هم که اون زمان تازه اول بروبیاشون بود به اسم حسن الفتی و جهانشاه ساسانی هم به هواداری علی اقا میرن تا اینجای کار حدود هفت هشت نفر از گردن کلفت های کرمانشاه جدا جدا تو کافه

نشستن 3یا 4 میزهم پر از جاهل تهرانی هاست هیچ کی هم نمیدانست طرف علی آقا کدوم یکی از اوناست خلاصه همه منتظرن علی اقا با نوچه هاش بیاد که علی اقا با یک بنز190 میاد راننده که یک پیرمردی  بوده در رو براش باز میکنه علی اقا که حتی کتش رو از سرشانه اش برنداشته بدون توجه به اطرافش چنان با سرعت به طرف یارو میره و با یک چک جلو نوچه هاش طرف رو ولو میکنه توکافه طوری برق اسا اینکاررو میکنه که نوچه های طرف هم جرات نمیکنن حرفی بزنن و یارو هم به غلط کردن میفته جالب اینجاست که تنها میره بعد حتی یک لحظه مکث نمیکنه که این همه گردن کلفت کرمانشاهی هم به کمکش بیان خدا رحمتش کنه




تاریخ: سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:جاهلان کرمانشاه,علی آقا جاویدان,,
ارسال توسط شهرام ازادی تبار

صفحه قبل 1 صفحه بعد

تير 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
مرداد 1391
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 99090
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 39
تعداد آنلاین : 1


Alternative content